این مطلبو یکی از دوستای بسیار عزیزم برام کامنت گذاشته بود
چون خودم خیلی دوسش داشتم برای شما هم گذاشتم که بخونینش...
گاهی چه اصرار بیهودهایست،
اثبات دوست داشتنمان به آدمها،
معرفتهای بیجایمان،
مهربانی کردنهای الکیمان،
بها دادنهای بیش از حدمان،
تلاشهای بیمورد برای حفظ دوستیهایمان!
اما باور کنید دوستترمان دارند،
وقتی دوستشان نداشته باشیم،
سراغشان را نگیریم،
و حتی حالشان را هم نپرسیم!
وقتی برای آدمهای بیمحبت امروزی،
بامعرفت بودن و بیمعرفت بودن،
خوبی و بدی یکی است،
پس ما چرا خودمان را خسته کنیم؟!!!
نظرات شما عزیزان:
qasedak 
ساعت12:04---14 بهمن 1390
به شانهام زدي
که تنهاييام را تکانده باشي
به چه دل خوش کردهاي؟!
تکاندن برف
از شانههاي آدمبرفي؟
|